عاشــــــــــقیِــــــــــــــ
صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب می کنی
دریا رو آتیش میزنی ، ابرا رو بی تاب می کنی
وقتی فقط اونو می خوای ماهو نشونه می کنی
میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی
وقتی میبینی عاشقی دنیا رو میریزی به پاش
طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش
وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره
قلبتو میسپاری دس قصه و عشق و خاطره
وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی
میری تا جاده های دور ، اون بالاها خدا میشی
وقتی میبینی عاشقی ماهو میخوای شکار کنی
میخوای که خورشید خانومو یه شب بری بیدار کنی
وقتی میفهمی عاشقی سنگ و با شیشه میبینی
گمشدتو مال خودت واسه همیشه میبینی
وقتی میبینی عاشقی با آینه خونه میسازی
رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی
وقتی میبینی عاشقی میخوای همه خبر بشن
گلا به خاطر شما تازه و تازه تر بشن
وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشا شدی
از همه ی مردم شهر یه آسمون جدا شدی
وقتی میبینی عاشقی خودت میمونی و خودش
جونتو حاضری بدی به خاطر تولدش
عاشــــــــ♥ــــــــــــــ♥ــــــــــــــ♥ـــــــــــــ♥ــــــــــــــ♥ـــــــــقتم
در مرد ها حسی هست که اسمشو میذارن
"غیرت"
وبه همون حس در خانم ها میگن
"حسادت"
امامن به هردوشون میگم
"عشـــــــــــق"
تا عاشــق نباشی ...
نه غیرتی میشی...نه حسود!!
تنهایے آدمے را عَوضــ مےڪند. از تو چیزے میسازد ڪہ هیچــ وقتــ نبودے...
گاهے آنقدر بے تفاوتـــ مے شوے ڪہ
حتے اگر در جایے با همـ دیدیشاטּ حتے پلڪـــ همـ نزنے!
گاه آنقدر حساســ ڪہ خاطره هایشــ تو را یڪسره خاڪستر ڪند!
آنقدر با خودتـــ حرفــ مے زنےڪہ
وقتے به او رسیدے لامـ تا ڪامـ دهانتــــ باز نمے شود .
ساعتها زیر دوشــ مے نشینے بہ ڪاشے هاے حمامـ خیره مے شوے...
غذایـتـــ را سرد مے خورے... ناهار را نصفہ شبـــ ، صبحانہ را شام !
ساعتها بہ یڪ آهنگـــ تڪرارے گوشـ مے ڪنے و هیچــ وقتـــ آهنگــــ را حفظـــ نمے شوے!
شبها علامتـــ سوالهاے فڪرتــــ را مےشمارے تا خوابتــــ ببرد...
کاش بودی . . .
وقتـی بغض مـی کردم . . .
فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . .
ببینم چشمـــــاتو . . . منـــــو نگاه کـن . . .
اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .!
فقط همـیــن …!!!
مهر عشقت خورده بر پیشانی ام
تا ابد در دام تو زندانیم
گرچه چشمانت مرا زنده نمود
در حریم عشق تو قربانی ام
می خورد بر صخره های قلب تو
موجهای این دل طوفانی ام
با نگاه دلکش کوتاه خود
در حصار مرگ می چرخانی ام
کنارم که هستی
عزیز مهربونم!
چشمانم را بنگری
بیقراری قلبم را
لمس خواهی کرد
مدتهاست به یاد تو
دلتنگی را از چشمانم می بارم...
به بــی راهــه نــمــیـروم
هـر جــا عـطـر تـو بـاشــد
قــصــه بــگــو تـا بـخوابـم...
امـشـب قـصـه آمـدنـت را مــیـخـواهــم...
مــیــخـ ــوانــ ــی؟!!